لغت نامه دهخدا بیست بیست. ( ق مرکب ) بیستگان. بیست تا بیست تا. به دسته های بیست تائی : دخترکان بیست بیست خفته بهر سوپهلو بنهاده بیست بیست بپهلو.منوچهری.