ابن خالویه
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
ثعالبی نام وی را «حسن» و ابن قفطی نام پدر او را «محمد» آورده است. او در همدان به دنیا آمد. در هیچ یک از مآخذ به سال تولد او اشاره نشده است، اما گفته اند که در ۳۱۴ق / ۹۲۶م، ظاهراً در آغاز جوانی برای تحصیل به بغداد رفت و نزد برجسته ترین دانشمندان سده ۴ق / ۱۰م دانش آموخت.
تحصیلات
نحو و ادب را نزد ابن درید (د ۳۲۱ق /۹۳۳م)، ابوبکر بن انباری (د ۳۲۸ق /۹۴۰م)، نفطویة (د ۳۲۳ق /۹۳۵م) و ابوسعید سیرافی (د ۳۶۸ق /۹۷۹م) فراگرفت. علوم قرآنی را از قاری بزرگ، ابن مجاهد (د ۳۲۴ق /۹۳۶م) و لغت را از «ابوعمر زاهد»، معروف به غلام ثعلب (د ۳۴۵ق /۹۵۶م) آموخت و از «محمد بن مخلد عطار» (د ۳۴۱ق /۹۴۳م) و گروهی دیگر حدیث شنید و کتاب «جمهرة» ابن درید و «مختصر مزنی» را از «ابوبکر نیشابوری» روایت کرد. گفته اند در ادب از صولی نیز روایت کرده است.
اشتهار
وی از بغداد به شام و سپس به حلب رفت. در حلب آوازه او بالا گرفت و بسیاری از دانش دوستان از دور و نزدیک به سوی او شتافتند. آنگاه به دربار سیف الدوله حمدانی راه یافت و نزد او به مقامی رفیع رسید و ندیم وی و آموزگار فرزندانش گردید و تا پایان عمر در خدمت حمدانیان به سر برد.
شاگردان
...
[ویکی اهل البیت] ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه ، ملقب به ذوالنونین ، شاعر، ادیب و نحوی برجستة ایرانی تبار قرن چهارم هجری است. او آثار متعددی در ادبیات عرب تالیف نموده است.
او در همدان به دنیا آمد. در هیچ یک از مآخذ به سال تولد او اشاره نشده است .
ظاهراً در آغاز جوانی برای تحصیل به بغداد رفت و نزد برجسته ترین دانشمندان سدة 4 قمری دانش آموخت . نحو و ادب را نزد ابن درید و ابوبکر بن انباری ، نفطویه و ابوسعید سیرافی فراگرفت .
علوم قرآنی را از قاری بزرگ ، ابن مجاهد و لغت را از ابوعمر زاهد، معروف به غلام ثعلب آموخت و از محمد بن مخلد عطار و گروهی دیگر حدیث شنید. ( ابوالعباس بن عقده را نیز در شمار استادان حدیث او ذکر کرده است ) و کتاب جمهرة ابن درید و مختصر مزنی را از ابوبکر نیشابوری روایت کرد.
گفته اند در ادب از صولی نیز روایت کرده است . ابن خالویه در شعر نیز دست داشت . گروهی نیز نزد وی دانش آموختند که مشهورترین آنها اینانند: ابوبکر خوارزمی ، معافی بن زکریا نهروانی و عبدالمنعم بن غلیون . گفته اند که ابوالحسین نصیبی کتاب آل او را نزد خود وی خوانده است و قاضی حلب صالح ابن جعفر بن عبدالوهاب و ابواحمد عبدالله بن عدی از وی روایت کرده اند و سعید بن سعید فارقی نحوی از وی حدیث شنیده است .
و کتاب جمهرة ابن درید و مختصر مزنی را از ابوبکر نیشابوری روایت کرد . گفته اند در ادب از صولی نیز روایت کرده است . وی از بغداد به شام و سپس به حلب رفت . در حلب آوازة او بالا گرفت و بسیاری از دانش دوستان از دور و نزدیک به سوی او شتافتند.
آنگاه به دربار سیف الدولة حمدانی راه یافت و نزد او به مقامی رفیع رسید، ندیم وی و آموزگار فرزندانش گردید و تا پایان عمر در خدمت حمدانیان به سر برد.
اعتبار علمی و ادبی تا قرنها پس از مرگ او نیز باقی ماند، چنانکه تقریباً همة منابع پس از وی چیره دستی او را در نحو و ادب ستوده و او را یکی از نخبه های روزگار معرفی کرده اند ، ذهبی او را «شیخ العربیة» نامیده و ابوعمر ودانی وی را دانا به زبان عربی ، حافظ لغت ، بصیر در قرائت و ثقه در حدیث دانسته است . ابن انباری او را از بزرگان لغت و ابن قفطی و اسنوی وی را یگانة زمان و پیشوا در علوم زبانی معرفی کرده اند.