بت تراش

لغت نامه دهخدا

بت تراش. [ ب ُ ت َ ] ( نف مرکب ) که بت تراشد. بت ساز. بت گر. ( از آنندراج ). صنم تراش. کسی که بت می سازد و بت می تراشد. ( ناظم الاطباء ). آنکه از سنگ صورت بت برآرد.
- آزر بت تراش ؛ نام پدر ( یا عم ) ابراهیم پیغمبر است : همچو آزر بت تراش که جواب حجت پسر نداشت بجنگش برخاست. ( گلستان سعدی ).

فرهنگ فارسی

که بت تراشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم