لغت نامه دهخدا
بشنجه روی و ازرق چشم و اشقر
سر او را خم گل نی خم زر .نظامی ( از آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ).تار و پود مراد من نشود
تافته بی بشنجه لطفت.
قریعالدهر ( از فرهنگ نظام ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ).
|| آهاری باشد که بر تانه مالند. ( از برهان ) ( از جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ) ( از رشیدی ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ).