شیشه جان

لغت نامه دهخدا

شیشه جان. [ شی ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) مقابل سنگ جان. کنایه از نازک مزاج. ( آنندراج ). آنکه بسیار احتیاط سلامت و جان خویش کند. ( امثال و حکم دهخدا ) :
تاجر ترسنده طبع شیشه جان
در طلب نی سود بیند نه زیان.مولوی.هر شیشه جان خزینه اسرار عشق نیست
ناموس شیشه ای است که در بار عشق نیست.صائب تبریزی ( از آنندراج ).رجوع به شیشه دل شود.

فرهنگ فارسی

مقابل سنگ جان کنایه از نازک مزاج .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم