گردن داده

لغت نامه دهخدا

گردن داده. [ گ َ دَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) منقاد. مطیع. تسلیم شده :
که از گردنکشان کشور ستانی
به گردن دادگان کشور سپاری.عنصری.و رجوع به گردن دادن شود.

فرهنگ عمید

مطیع، منقاد: گه از گردنکشان کشور ستانی / به گردن دادگان کشور سپاری (عنصری: ۲۸۵ ).

فرهنگ فارسی

مطیع منقاد جمع : گردن دادگان مقابل گردن برده : که از گردنکشان کشورستانی بگردن دادگان کشور سپاری . ( عنصری )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم