لغت نامه دهخدا
بازار جق. [ ] ( اِخ ) نام قصبه مرکزی ناحیه ای است در سنجاق ارطغرل از ولایت خداوندگار و بقضای مرکز لوائی بیله جک ملحق شده و در14 هزارگزی جنوب غربی بیله جک و 88 هزارگزی جنوب شرقی بروسه ، بر جاده ای بزرگ که بسوی کوتاهیه و قونیه میرود قرار دارد. جامع و مدرسه معمور قره مصطفی پاشادر میان این شهر است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).
بازار جق. [ ] ( اِخ ) ( ناحیه... ) نام ناحیه ای است در ولایت خداوندگار و مرکب از 21 پارچه قریه ، مردمش مسلمان اند. جنگلها ومرعاهای بسیاری دارد. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).
بازار جق. [ ] ( اِخ ) قصبه مرکز قضائی است در سنجاق وارنه از بلغارستان که در 50 هزارگزی شمال وارنه ، و در 95 هزارگزی سلستره بر جاده واقعه در بین این دو شهر قرار دارد و برای تشخیص از همنام دیگرش «حاجی اوغلی بازار جغی » نیز گویند و مرکب از 108 پارچه قریه میباشد. در زمان اداره عثمانیها دارای 5000 تن جمعیت مسلمان و عیسوی و بیست باب جامع و 12 باب مدرسه و سه تکیه و 513 باب دکان بود اخیراًدر نتیجه مهاجرت جمعی کثیر از مسلمانان ، عده نفوسش خیلی تنزل کرده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).