لغت نامه دهخدا ( آماده شدن ) آماده شدن. [ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بساختن. بسغدن. سغدن. آسغدن. بسیجیدن. سیجیدن. ساختن. شکردن. آراستن. حاضر، مهیا، مستعد، معد، مثمر، ممهد شدن. استعداد. تَهَیﱡاء. تیار، بساز، بسامان ، ساخته و پرداخته شدن.