حق طلب

لغت نامه دهخدا

حق طلب. [ ح َ طَ ل َ ] ( نف مرکب ) آنکه حق طلبد. آنکه جویای حق باشد.

فرهنگ فارسی

آنکه جویای حق باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال قهوه فال قهوه فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت