لغت نامه دهخدا
1- قسمت کوهستانی معروف به کوه بند که از جنوب این بخش عبور میکند و بسمت شمال باختر امتداد دارد و خط الرأس آن بخش جالق را از بخش حومه جدا میسازد. 2- قسمت جلگه که مرکز و شمال بخش و قسمت عمده آن لوت و کویر بوده و در برخی نقاط دارای چاه میباشد. هوای دهستان بسیار گرم و مالاریائی است و بادهای گرم تابستان آنجاطاقت فرساست. آب قراء این بخش از قنات و چشمه و چاه تامین میگردد. محصول عمده آنجا غلات ، خرما و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. بخش جالق جزء شهرستان سراوان و دارای 20 آبادی بزرگ و کوچک میباشدو مجموعاً 7500 تن سکنه دارد. راههای این بخش مالرواست و فقط یک راه فرعی دارد که از راه فرعی سراوان به کوهک از اسفندک منشعب میشود و پس از عبور از گردنه وداف علی به جالق منتهی میشود. طائفه گمشادزائی که در حدود 5000 تن میباشند بطور سیار در این بخش زندگی میکنند و شغل عمده آنها گله داری و زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). این محل را زالق. ژالق. جالق. صالق. صالقان. جالقان نیز ضبط کرده اند و ظاهراً دو جالق بود یکی جالق نو و دیگری جالق کهنه و بهمین جهت آن را جالقان گویند. ( از تاریخ سیستان و حاشیه آن ). رجوع به کتاب فوق ص 22، 28، 29، 30، 80، 182 و زالق شود ). صاحب مرآت البلدان آرد: جالق یکی از بلوک سرحدی بلوچستان است. ( مرآت البلدان ج 4 ص 78 ).