تشجیر. [ ت َ ] ( ع مص ) منقش کردن به درختان. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نقش کردن به صورت درخت و از اینجا است جامه مشجر. ( آنندراج ). || درخت شدن گیاه. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || زراعت درخت کردن مکانی را و این مستحدث است. ( از المنجد ). || بالای شاخ نهادن خوشه خرمابن را تا شکسته نگردد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).