کار بر سر افتادن

لغت نامه دهخدا

کار بر سر افتادن. [ ب َ س َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از پیش آمدن ( کار ). ( آنندراج ) : چنگیزنژادان را چون کار بر سر افتاد سستی نکرده پا قائم کردند. ( ملاطغرا در مرآة الفتوح ، از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از پیش آمدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال تماس فال تماس