پوسیده چوب

لغت نامه دهخدا

پوسیده چوب. [ دَ / دِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ظاهراً پاره چوبهای پوسیده است در زمینهای نمناک هند که مانند کرم شب تاب و کرم خاکی و امثال آن بشب روشنی دهد :
چوپوسیده چوبی که در کنج باغ
فروزنده باشد بشب چون چراغ.

فرهنگ فارسی

ظاهرا پاره چوبهای پوسیده است در زمینهای نمناک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال سنجش فال سنجش استخاره کن استخاره کن فال چوب فال چوب