پس انگاه

لغت نامه دهخدا

( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس :
برو کرد جوشن همه چاک چاک
پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک.فردوسی.پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب
نشستند با جنگجویان بر اسب.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( پس آنگاه ) سپس .
سپس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال ابجد فال ابجد فال درخت فال درخت فال تماس فال تماس