نفت اندازی

لغت نامه دهخدا

نفت اندازی. [ ن َ اَ ] ( حامص مرکب ) عمل نفت انداز. آتشبازی : هندوئی نفت اندازی همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نئین است بازی نه این است. ( گلستان سعدی ).

فرهنگ عمید

از فنون جنگی که چیزهای آلوده به نفت را آتش می زدند و به طرف دشمن می انداختند.

فرهنگ فارسی

عمل نفاط .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم