ناخن خشکی

لغت نامه دهخدا

ناخن خشکی. [ خ ُ خ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل ناخن خشک. بی خیری. بی برکتی. نفع خود طلبیدن و به دیگران اندک نفعی نرساندن. رجوع به ناخن خشک شود.

فرهنگ فارسی

ممسکی خست .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم