معین داشتن

لغت نامه دهخدا

معین داشتن. [ م ُ ع َی ْ ی َ ت َ ] ( مص مرکب ) تعیین کردن. مقرر کردن : فرمود تا وجه کفاف او معین دارند. ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

تعیین کردن مقرر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت