قالب کردن. [ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) قالب گیری کردن. جسمی را در قالبی قرار دادن. || کنایه از فریب دادن طرف در معامله. جنسی را بجای جنسی دیگر دادن. به گران تر از بهای خود فروختن. انداختن. جا کردن. کلاه گذاردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - جسمی را در قالبی قرار دادن قالبگیری کردن ۲ - فریب دادن طرف در معامله جنسی را گرانتر از بهای اصلی فروختن کلاه گذاشتن .