زر فان

لغت نامه دهخدا

زرفان. [ زَ ] ( اِ ) پیر فرتوت کهن سال بود. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مصحف زرمان. ( حاشیه برهان چ معین ).
زرفان. [ زَ ] ( اِخ ) نام ابراهیم. ( از برهان ) ( از آنندراج ). نام ابراهیم خلیل. ( ناظم الاطباء ). براساسی نیست و رجوع به زربان و زروان شود.

فرهنگ فارسی

پیر فرتوت کهن سال نام ابراهیم هم هست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت فال چوب فال چوب