راوق گر

لغت نامه دهخدا

راوق گر. [ وَ گ َ ] ( ص مرکب ) پالایشگر. پالاینده. تصفیه کننده. صافی گر. || داروگر. و نام راوق صیدنانی از آن است.

فرهنگ فارسی

پالایشکر . پالاینده . تصفیه کننده . صافی گر . یا داروگر . و نام راوق صیدنانی از آنست .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال راز فال راز فال فنجان فال فنجان فال درخت فال درخت