حجامت چی. [ ح ِ م َ ] ( ص مرکب ) حاجم. حجام. حجامت گر. مصاص. آنکه حجامت کند. - امثال : مگر حجامت چی آمده است. چرا بچه ها این همه گریه و فریاد کنند. ( زیرا آنگاه که حجامت چی را بخانه آرند همه اطفال خانه گریستن آغازند ترس حجامت را ). || توسعاً، فصاد. رگ زدن.