تخته بند شدن

لغت نامه دهخدا

تخته بند شدن. [ ت َ ت َ / ت ِ ب َ ش ُ دَ ]( مص مرکب ) بسته شدن ، چنانکه در دکان و جز آن. || خشک شدن از سرماخوردگی. سخت سرما خوردن که پشت و سینه سخت درد کند. اثر سرمای سخت به سینه و پشت که حرکت آن مشکل کند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( مصدر )تخته بند شدن دکانبسته شدن دکان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل