امیر کرمانی. [ اَ رِ ک ِ ] ( اِخ ) معاصر خواجو ( قرن هشتم هجری ) و بقول دولتشاه شاعر خوش گو بوده و غزل را نیکو میگفته است. از اوست : بی روی دلارام دل آرام ندارد مسکین دل آنکس که دلارام ندارد هرچند چمن جای تماشاست ولیکن سروی چو تو مه روی و گل اندام ندارد از حاصل عمرش نبود هیچ حیاتی آنکس که می عشق تو در جام ندارد. ( از تذکرةالشعراء دولتشاه سمرقندی چ سنگی ص 100 ).
فرهنگ فارسی
معاصر خواجو و بقول دولتشاه شاعر خوش گو بوده و غزل را نیکو میگفته است .