دانشنامه اسلامی
امروزه بین دو حوزه تربیت و اخلاق فرق هایی مطرح شده است تا آن جا که صاحب نظران علوم تربیتی و حوزه اخلاق آن دو حوزه را دو علم مستقل می دانند، گر چه سابقا و در یک جا مورد استعمال و بحث قرار می گرفت. گروهی به علم الاخلاق و فلسفه اخلاق روی آورده و جمع دیگری به مباحث علوم تربیتی اشتغال و علاقه دارند.
← تعریف تربیت
درباره موضوع مقاله دو سوال مطرح است. سوال اول، آیا اصولا امکان دارد که تربیت اخلاقی تحقق پیدا کند؟ سوال دوم این که آیا یک فرد با شرائط فعلی جامعه امکان تربیت اخلاقی پیدا کرده است؟ برای پاسخ به سوال اول، ابتدا سراغ دانش روان شناسی می رویم. این علم عهده دار بررسی ویژگی های مختلف روحی ـ روانی انسان است. در وجود آدمی انگیزه هایی تعبیه شده است که به ناچار باید به آن ها آگاهی پیدا کنیم. برخی از انگیزه ها طبیعی است و پاره ای دیگر اکتسابی. گر چه تفکیک این دو در انسان خیلی سخت است اما در این جا برای آموزش آن، این دو را تفکیک کرده ایم. نمونه هائی که برای انگیزه های طبیعی ذکر شده عبارت از غرائزی است که رفتار های آدمی را شکل می دهد. به جای غرائز مفهوم نیاز را نیز می توان استفاده کرد. غرایز، نیازها و یا انگیزه های طبیعی در یک طبقه بندی به سائق ها ـ نیاز به امنیت، نیاز به تعلق داشتن و مورد تحسین واقع شدن ـ نیازهای فطری (شناختی ـ عاطفی) شناخته شده است. تفاوت اساسی انسان با سایر حیوانات، در روحی است که انسان دارد، روح الهی انسان که به نفس ناطقه نیز مشهور است، او را از سایر حیوانات جدا می سازد خداوند وقتی راجع به خلقت انسان صحبت می کند، خاطر نشان می سازد که به انسان روحی داده است که از آن تعبیر به «روح من» می کند.(در چندین آیه قرآن، خداوند دمیدن روح را به خود نسبت داده است. و آن را امری از امور مختص خود قلمداد کرده است. این نشان می دهد که کسی آن را دریافت نخواهد کرد و هیچ کس قادر به ساخت و یا نفخ آن غیر از ذات اقدس خداوند نخواهد بود، سوره های حجر و ص) این روح، یعنی روح خدائی به هیچ یک از موجودات دیگر داده نشده است. این روح منحصر به فرد، خود نیازهائی دارد که از آن نیازها تعبیر به نیازهای فطری می شود. به این ترتیب «نیازهای فطری، نیازهایی هستند که از روح الهی انسان سرچشمه می گیرند».
← نیازهای فطری
با این توضیحات برای پی بردن به این که امکان تربیت اخلاقی یک امکان اصیل و قابل اعتنا است کافی است کمی با خود اندیشه کنیم. تجربه ثابت کرده است که انسان از داشتن فضیلت های اخلاقی احساس رضایت مندی کرده و از صفاتی چون ظلم و تضییع حقوق و کارهای منافی عفت شرمسار است. این قضیه به ما در فهم امکان ذاتی تربیت اخلاقی کمک می کند. بنابر این به حکم عقل، تربیت انسان امری کاملا طبیعی است در غیر این صورت وجود چنین نیازهایی چه معنایی دارد؟ علت دیگری که خارج از تفکر و تجربه انسانی است، وجود مکتب های گوناگون دینی و غیر آن است که هر کدام به طریقی به فضیلت های اخلاقی توصیه می کند. اگر در این که آیا تربیت اخلاقی امکان دارد یا نه، شکی کنیم، کافی است که به ادیان الهی توجه کنیم. اگر چنین امکانی وجود نداشت، این همه ادیان در عصرهای گوناگون برای نسل های مختلف تلاش نمی کرد. می دانیم در کتب آسمانی پاره ای از مطالب به تاریخ و برخی به عقاید و در قسمت های دیگری به اخلاق پرداخته است. اگر انسان به اخلاق نیاز نداشت و یا تربیت اخلاقی در انسان بی تاثیر بود، آمدن این همه توصیه های اخلاقی لغو و بیهوده می شد و خداوند کار عبث و بی ثمر مرتکب نمی شود. پس امکان دارد که بگوئیم تربیت اخلاقی در انسان کار ساز است. علاوه بر وجود دین و شریعتی که توصیه به اخلاق می کند، رسولان الهی نیز چنین تکلیفی را بر عهده دارند. رسالت پیامبران رهنمون ساختن انسان ها به سعادت است. آنان تلاش کرده اند تا ارزش های اخلاقی را توسعه دهند. پس اگر امکان تربیت اخلاقی وجود نداشت ارسال رسولان هم کاری لغو و بیهوده بود در حالی که خداوند حکیم است. سومین مؤید برای وجود امکان تربیت اخلاقی، باور و اعتقاد به معاد است. معاد و بازگشت به جایگاهی که صواب از ناصواب و سره از ناسره بازخوانی می شود منجر به بروز رفتارهای اخلاقی و پایبندی به ارزش ها می شود. وجود باور به معاد و بازگشت انسان ها به میز محاکمه مؤید دیگری بر وجود چنین امکانی است. در واقع معاد محرکی است برای خود سازی و توجه به پاک سازی نفس از آلودگی ها. بنابر این با توجه به قرائن مذکور آن چه امید تکامل و پایبندی اخلاقی در انسان را روز افزون می کند التفات بشر به معاد است. امروزه با نگاهی گذرا به مراکز تربیتی از جمله مهد کودک ها، مدارس علمی، مراکز باز پروری، ندامت گاه ها و... می توان به این نتیجه رسید که رشد و تربیت اخلاقی در انسان ها قطعی و غیر قابل انکار است. با توجه به آن چه بیان شد اگر بگوییم انسان قابلیت تربیت ندارد مستلزم تناقض شده ایم.
پاسخ سوال دوم
...