ابگین

لغت نامه دهخدا

( آبگین ) آبگین. ( اِ مرکب ) آینه. مرآت :
همه سقف و دیوارها و زمین
بپوشید بر تخته آبگین.شمسی ( یوسف و زلیخا ).

فرهنگ فارسی

( آبگین ) ( اسم ) ۱ - مائی دارای طبیعت آب . ۲ - آبکی آبدار . ۳ - آینه آیینه مر آت .
آینه مر آت

فرهنگ اسم ها

اسم: آبگین (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: ābgin) (فارسی: آبگين) (انگلیسی: abgin)
معنی: دارای طبیعت آب، آینه، آیینه، شیشه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت