دانشنامه اسلامی
او در مکّه اسلام آورد و به وسیله پدرش زندانی شد. با شنیدن خبر ورود پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به حدیبیّه در سال ششم هجری، با غل و زنجیر از زندان گریخت و به مسلمانان پیوست. در این زمان، قرارداد صلح بین پیامبر و سهیل بن عمرو ( پدر ابوجندل) به نمایندگی از مشرکان ، به تازگی بسته شده یا به مراحل پایانی اش رسیده بود و سهیل، طبق یکی از بندهای آن (بازگرداندن تازه مسلمانان مکّی) بازگرداندن ابوجندل را طلبید و به نقلی، کامل شدن قرارداد را مشروط به آن دانست. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به ابوجندل فرمود : شکیبا باش و پاداشت را از خدا بخواه. خداوند به زودی برای تو و همراهانت گشایش خواهد کرد. ما با این قوم ، قرارداد صلح بسته ایم. عُمَر ، ابوجندل را به کشتن پدرش تشویق کرد. ابوجندل پرسید:چرا تو او را نمی کشی؟ گفت:پیامبر مرا از کشتن او و غیر او نهی کرده است. وی با ردّ پیشنهاد عمر گفت:تو برای اطاعت رسول خدا شایسته تر از من نیستی.
تحقق وعده پیامبر
وعده پیامبر به زودی محقّق شد و ابوجندل دوباره از زندان گریخت و به ابوبصیر و دیگر مسلمانان مکّی پیوست که از شکنجه مشرکان مکّه به عیص (منطقه ای در اطراف مدینه ) رفته بودند و با ناامن کردن راه کاروان های تجاری قریش ، آنان را به لغو آن بند واداشتند. سپس ابوجندل به مدینه آمد و در تمام جنگ های پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شرکت کرد.
رفتن به شام
پس از رحلت پیامبر ، ازنخستین مجاهدانی بود که به شام رفت و در فتح یرموک (منطقه ای نزدیک شام) و مَرْجُ الصُّفر (محلی نزدیک دمشق ) شرکت جست.
شرابخواری
...