ابریزی

لغت نامه دهخدا

ابریزی. [ اِ ] ( ص نسبی ) ابریز.
- ذهب ابریزی ؛ زر بی غش. زر ساو. ذهب خالص.زر طلا.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به ابریز ذهب ابریزی زربی غش زرساو ذهب خالص ذهب ابریزی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال انبیا فال انبیا فال آرزو فال آرزو