طافی. ( ع ص ) بر آب برآینده. ( منتهی الارب ). آنچه بر سر آب از سبکی و لطافت بالا برآید. ضد راسب. ( غیاث اللغات ). آنچه بر روی آب ایستد. بر سر آب آمده مانند ماهی مرده در آب. رجوع به ج 2 ص 229 دُکری شود. || ( اِ ) پرده ای است بر شکم زیر پوست و بر زبر باریطون. یجب ان تعلم ان علی البطن بعد الجلد غشائین احدهما یسمی الطافی... و الثانی یسمی باریطارون و یسمی المدور. ( کتاب ثالث قانون ابوعلی ص 311 ). || کف که بر بالای قاروره و تفسره بیمار ایستد. طافی. ( اِخ ) نام اسبی است. ( منتهی الارب ). طافی. ( اِخ ) ناحیتی است به هندوستان با شهرهای آبادان ، و نعمت فراخ ، و مردمانش اسمرند و سپید. ( حدود العالم ).
فرهنگ فارسی
ناحیتی است بهندوستان با شهرهای آبادان .
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] طافی، به ماهی مرده، برآمده بر سطح آب اطلاق می شود. عنوان یاد شده به مناسبت در باب اطعمه و اشربه آمده است. راه تذکیه ماهی ماهی تنها در صورت زنده گرفتن از آب حلال است. بنابراین، ماهی مرده ای که بر سطح آب آمده حرام می باشد. آزمایش حلال یا حرام بودن ماهی به قول برخی قدما چنانچه معلوم نباشد ماهی مرده در سطح آب تذکیه شده است تاخوردن آن حلال باشد یا نه، به آب انداخته می شود، اگر با پشت روی آب قرار گیرد حرام و اگر با شکم قرار گیرد، حلال است.