سنگ اتش

لغت نامه دهخدا

( سنگ آتش ) سنگ آتش. [ س َ گ ِ ت َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالنار.اگر زنی دشوار زاید بر ران او بندند زاییدن بر او آسان گردد. ( برهان ). سنگی که از آن آتش به چقماق برآرند و آنرا به عربی حجرالنار خوانند چه در این سنگ نسبت به سنگهای دیگر آتش بیشتر میباشد. ( آنندراج ). سنگ چخماق. ( یادداشت مؤلف ). قداح. ( دهار ) :
جلوه معشوق می یابیم از هر شعله ای
سنگ آتش را مگر از کوه طور آورده اند.میرزا رضی ( از آنندراج ).گه منع کنندم ز غم مشتاقی
گه طعنه زنندم ز شراب وساقی
القصه درین سوخته ام نیست دمی
آسوده چو سنگ آتش از چقماقی.محمد قلی سلیم ( از آنندراج ).
سنگ آتش. [ س َ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 441 تن سکنه است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
سنگ آتش. [ س َ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 990 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

( سنگ آتش ) دهی است از دهستان احمد آباد بخش فریمان شهرستان مشهد .

دانشنامه عمومی

سنگ آتش (مشهد). سنگ آتش روستایی در دهستان تبادکان بخش مرکزی شهرستان مشهد استان خراسان رضوی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا کمتر از ۳ خانوار بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم