خیز کردن

لغت نامه دهخدا

خیز کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیز برداشتن. به تندی جهیدن و بلند شدن :
از آن گرمی ز شه پرهیز کردی
ز پیش شه بتندی خیز کردی.نظامی.روشنی بر دفتر چارم بریز
کافتاب از چرخ چارم کرد خیز.مولوی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) جهیدن جست برداشتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم