جارن

لغت نامه دهخدا

جارن. [ رِ ] ( ع ص ) خوگر. ( منتهی الارب ). آنکه بر کاری خو کرده و آن را تمرین کرده باشد. ( اقرب الموارد ). || سوده. || نرم از جامه و جز آن. ( منتهی الارب ). || راه ناپیداشده. ( منتهی الارب ). الطریق الدارس. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) ماربچّه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

خوگر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال اوراکل فال اوراکل فال ماهجونگ فال ماهجونگ