استکاک

لغت نامه دهخدا

استکاک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) انبوه شدن گیاه و پیچیدن و بهم درشدن آن. ( منتهی الارب ). بهم درپیچیده شدن گیاه. بهم درشدن مرغزار: استک النبت. ( منتهی الارب ). || کر شدن. ( منتهی الارب ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || تنگ گردیدن سوراخ گوش. || زاری کردن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

انبوه شدن گیاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز