مستورد

لغت نامه دهخدا

مستورد. [ م ُ ت َ رِ ] ( ع ص ) واردشونده و درآینده بر آب. || درآورنده و حاضرکننده. || امین دارنده کسی را برچیزی. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به استیراد شود.
مستورد. [ م ُ ت َ رِ ] ( اِخ ) ابن علفه تیمی ، از تیم الرباب. از اباضیه بود و بعد از واقعه نهروان ، در نخیله بر علی بن ابی طالب ( ع ) خروج کرد ولی توانست خود را در کوفه مخفی کند. سپس به سال 42 هَ. ق. در عهد حکومت مغیرةبن شعبه بار دیگر خروج کرد و در جنگی که بین او و معقل بن قیس ریاحی به سال 43 هَ. ق. رخ داد هر دو تن کشته شدند. ( از الاعلام زرکلی ج 8 ص 107 از الکامل ابن اثیر و تاریخ طبری ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم