متوافر

لغت نامه دهخدا

متوافر. [ م ُ ت َ ف ِ ] ( ع ص ) بسیار و فراوان و وافر. ج ،متوافرون. یقال هم متوافرون ، ایشان بسیاراند. ( ناظم الاطباء ). بسیار. ( آنندراج ). بسیار. کثیر. فراوان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به توافر شود.

فرهنگ عمید

وافر، فراوان، بسیار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال عشقی فال عشقی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال قهوه فال قهوه