متساند

لغت نامه دهخدا

متساند. [ م ُ ت َ ن ِ ] ( ع ص ) پشت بازنهنده به سوی چیزی. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که برخود پشت می دهد و تکیه می کند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تساند شود. || مجتمع شده در زیر علم های جداگانه. ج ، متساندون. یقال خرج القوم متساندین علی رایات شتی. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || یکدیگر را یاری کننده و دستگیری نماینده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

فرهنگ فارسی

پشت باز نهنده بسوی چیزی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت فال سنجش فال سنجش