عزلت گرفتن

لغت نامه دهخدا

عزلت گرفتن. [ ع ُ ل َگ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) گوشه نشینی. کناره گرفتن. کناره گیری کردن. گوشه گیری کردن. گوشه گرفتن : خردمندان... از جنگ عزلت گرفته اند. ( کلیله و دمنه ).
مرا که عزلت عنقا گرفتمی همه عمر
چنان اسیر گرفتی که باز تیهو را.سعدی.

فرهنگ فارسی

گوشه نشینی کناره گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال پی ام سی فال پی ام سی فال زندگی فال زندگی