صمیر

لغت نامه دهخدا

صمیر. [ ص َ ] ( ع ص ) مرد خشک گوشت و پوست بر استخوان چسبیده که از وی بوی خوی آید. ( منتهی الارب ). گوشت بر استخوان کوفته. ( مهذب الاسماء ).
صمیر. [ ص ُ م َ ] ( ع اِ ) وقت غروب آفتاب. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

وقت غروب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم