شاهه

لغت نامه دهخدا

شاهه. [ هَِ ] ( اِ ) بادگیر و برج مانندی که بر بالای خانه جهت ترویح هوا بنا کنند. ( ناظم الاطباء ). این معنی را در فرهنگهای دیگر نیاورده اند.
شاهه. [ هََ ] ( اِخ ) نام شهری است از ملک هاماوران که سودابه از آنجا بود. ( فرهنگ جهانگیری ). نام شهری بود بناکرده پدر سودابه در هاماوران و تولد سودابه زن کیکاوس در آن شهر بود. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). نام [ شهر ] پدر سودابه زن کیکاوس در زمین هاماوران. ( شرفنامه منیری ) :
یکی شهر بد شاه را شاهه نام
همان از در سور و جشن و خرام.فردوسی.

فرهنگ فارسی

بادگیر و برج مانندی که بر بالای خانه جهت ترویح هوا بنا کنند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم