سر کشیده

لغت نامه دهخدا

سرکشیده. [ س َک َ / ک ِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) روئیده. بالاآمده : و کشت های سبز سرکشیده را به حصار نرشخ اندر می آوردند و کار بر مسلمانان سخت شد. ( تاریخ بخارا ).

فرهنگ فارسی

روئیده بالا آمده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال ورق فال ورق