سحایب

لغت نامه دهخدا

سحایب. [ س َ ی ِ ] ( ع اِ ) سحائب. ج ِ سحابة : و ایشان انامل ساعد صاحب شریعت و وابل سحایب صدر نبوت و انجم افلاک دیانت و سهام کنانه فتوت و مروت بودند. ( تاریخ بیهق ص 11 ). رجوع به سحائب شود.

فرهنگ عمید

تکه های ابر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق