لغت نامه دهخدا
ز زخم سنان بیش زخم زبان
که این تن کند خسته و آن روان.اسدی.چه زخم زبان هم نبودی پسند
ز رای حکیمان شدی بهره مند.نظامی.که نیست زخم زبان در جهان صلاح پذیر.اثیر اومانی.زخم کآن از زبان یاران است
بدتر از زخم تیرباران است.مکتبی.گر مرهم سینه هست بسیار
گو زخم زبان مباش در کار.؟آنچه زخم زبان کند با من
زخم شمشیر جان ستان نکند.؟- امثال :
زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است ( امثال و حکم دهخدا )؛ مجروح گشتن بوسیله شمشیر بهتر است از شنیدن طعنه و گواژه خصمان. رجوع به زخم شود.