روح پیکر

لغت نامه دهخدا

روح پیکر. [ پ َ ک َ ] ( ص مرکب ) آنکه پیکرش چون روح باشد:
دردا که از برای شکست وجود من
سوی عدم شد آن خلف روح پیکرم.خاقانی.

فرهنگ فارسی

آنکه پیکرش چون روح باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال حافظ فال حافظ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت