خیال محال

لغت نامه دهخدا

خیال محال. [ خ َ / خیا ل ِ م ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خیال ممتنع. خیال غیرممکن. تصور امری که غیرممکن الوقوع باشد. کنایه از خیال باطل و تصور بیهوده و بی معنی است. ( یادداشت مؤلف ). اندیشه چیزی که ممکن الحصول نباشد. ( آنندراج ).
- امثال :
خیال محال محال نیست .

فرهنگ فارسی

خیال ممتنع خیال غیر ممکن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال شمع فال شمع فال امروز فال امروز استخاره کن استخاره کن