خشای

لغت نامه دهخدا

خشای. [ خ ُ ] ( نف مرکب ) خوش آینده. خوش کننده. ( برهان قاطع ) :
خشای شهریار مشرق شمس الدین علی
خسروی ظالم کش عاجزخشای.حکیم نزاری ( ازجهانگیری ).

فرهنگ فارسی

خوش آینده خوش کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال آرزو فال آرزو فال اوراکل فال اوراکل فال تک نیت فال تک نیت