خان خرک

لغت نامه دهخدا

خان خرک.[ ن ِ خ َ رَ ] ( اِ مرکب ) خان است که کاروانسرا باشد.( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
خان خرک شده ست همه خان مان ما
بر یکدگر نشسته درو کاروان برف.کمال اسماعیل ( از فرهنگ جهانگیری ).|| کاروانسرای کوچک. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

خان است که کاروانسرا باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم