حلوی. [ ح َ ل َ وی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به حلوا. و در نسبت به حلوا اغلب به فتح لام تلفظ میشود چنانکه گویند: المؤمنون حلویون. ولی بر طبق زبان عربی لام آنرا ساکن باید خواند و همچنین است ارضی در نسبت به ارض. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال اول شماره 3 ). حلوی. [ ح ُ وا ] ( ع اِ ) شیرینی. نقیص مُرّی ̍. گویند: خذالحلوی و اعطه المری. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به حلوائ خورند. حلوا شیرینی دوست . منسوب به حلوا و در نسبت به حلوا اغلب به فتحلام تلفظ میشود