حطوم

لغت نامه دهخدا

حطوم. [ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) شکننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). ج ، حُطُم. || شیر. اسد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شکننده شیر اسد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم