حزار. [ ح َزْ زا ] ( ع ص ) دیدزن. تخمین زننده. خراص. برآوردکننده. اندازه کننده. تخمین کننده : معابر کسی را گویند که عمال و ولات بعد از آن که مسّاحان و حزّاران مواضع پیموده و مساحت کرده باشند او را بفرستند تا بر این مواضع بگذرد و احتیاط کند و باز بیند که مساحان سهوی و میلی و محابایی نکرده اند. ( تاریخ قم ص 108 ). حزار. [ ح َزْ زا ] ( اِخ ) قبیله ای است از حمیر. || منسوب به حزر. ( سمعانی ).
فرهنگ معین
(حَ زّ ) [ ع . ] (ص . ) کسی که مقدار محصول زمین یا میوة درختی را تخمین زند.
فرهنگ عمید
کسی که مقدار محصول مزرعه یا میوۀ درختی را تخمین و برآورد می کند.
فرهنگ فارسی
کسی که مقدارمزرعه یامیوه درختی راتخمین میکند ( صفت ) کسی که مقدار محصول زمین یا میو. درختی را تخمین زند . قبیله ایست از حمیر
ویکی واژه
کسی که مقدار محصول زمین یا میوة درختی را تخمین زند.