جمیس

لغت نامه دهخدا

جمیس. [ ج َ ] ( ع ص ) خشک : دم جمیس ؛ خون خشک. ( ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

خشک دم جمیس خون خشک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال ای چینگ فال ای چینگ فال چای فال چای فال انبیا فال انبیا