تیماری

لغت نامه دهخدا

تیماری.( حامص ) گرفتگی. اندوهگینی. مقابل شادی :
همه رنجی و تیماری سرآید
ز تخم صابری شادی برآید.( ویس و رامین ).
تیماری. ( ص نسبی ) هر کس از جانب دولت به توجه اطفال یتیم و بی کس و اعانت مردمان عاجز باشد آن را تیماری گویند یا تیمارخوار. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

هر کس از جانب دولت به توجه اطفال یتیم و بی کس و اعانت مردمان عاجز باشد آن را تیماری گویند یا تیمار خوار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال نخود فال نخود فال آرزو فال آرزو فال مارگاریتا فال مارگاریتا